آخرین روز سال 91

ساعت 14:09 بعد از ظهر    دکل حفاری Oriental 1


بیست دقیقه مونده تا تحویل سال، اولین باریه که سال تحویل رو دریام. فکر می کردم هنوز وقت دارم و می خواستم کلی چیز بنویسم ولی ترجیح می دم سال تحویل رو با بقیه تو TV Room باشم. بعدش هم اگه بشه به نجمه و مامان بابا زنگ بزنم برای تبریک سال نو.

با اینکه از خونه دورم حالم خوبه. احساس خوبی نسبت به زندگیم دارم. سالی که گذشت با همه بالا و پایین و سختی هایی که داشت سال خوبی بود. یه نقطه عطف تو زندگیم بود. هجرت به لایف استایلی که دوستش دارم. میرم سال تحویل و بعدش اگه شد راجع بهش می نویسم.

فعلا تا سال بعد!


پی نوشت:

اشتباه شد. ویندوز ساعتش رو سرخود یکساعت جابه جا کرده. رفتم بالا گفتن یکساعت تا سال تحویل مونده. نه سفره هفت سین داریم نه قرآن نه عیدی نه ... ولی بچه ها سرحالن. شبکه من و تو گرفتیم و می خوایم با اون سال تحویل رو جشن بگیریم. دیشب و امروز شبکه من و تو مراسم جشن 37 سالگی رادیو رو که قبل از انقلاب برگزار شده بود رو پخش می کرد. یه برنامه هم داشت که تاپ تن آهنگ هایی رو که برای عید نوروز خونده بودن رو پخش کرد. دومیش همونی بود که بابا همیشه می خونه :

دلبر مه پیکر گردن بلورم / عید اومد بهار اومد من از تو دورم

اینو که می خوند دلم برای با نجمه بودن پر میکشید.

طبق شنیده ها امشب کار تمومه و فردا با یه شناور میریم سمت کیش. از اونجا باید برم سمت گناوه یا بهبهان که هنوز نمی دونم چطور قراره این اتفاق بیفته. خوبیش اینه که خونه مون الان دیگه کیشه و علیرغم وسوسه ای که شده بودیم تا خونه رو شبی 400 هزار تومن به مسافرای نوروزی اجاره بدیم همچنان خالی و متعلق به خودمونه.

داشتم می گفتم که سال خوبی بود. تو همین ماه آخر تقریبا به اندازه کل سال و یا شاید هم بیشتر درآمد داشتم. البته هنوز همه ش رو دریافت نکردم ولی به هرحال به پام نوشته شده.

بزرگترین اتفاقی که افتاد و زنجیروار باعث اتفاقای بعدی شد مهاجرت از تهران به کیش بود. هم برای من خوب بود هم برای نجمه هم برای اونی که تو صندلی سوم مطب دکتر سلیمی میشینه! خود دکتر سلیمی اتفاق خوبی بود که دوست دارم حالا حالا ها تو زندگیمون ادامه پیدا کنه.

دو هفته پیش با نیکنام و اشکان رو شناور ایلیاتی بودیم و یه پروژه ROV موفق رو انجام دادیم. اولین بار بود که دچار طوفان شدیم و دریا زده شدم ولی اون دیوونه بازیی که با هم رو دماغه کشتی درآوردیم هیچ وقت از خاطرم نمیره . با موج بیست متر میرفتیم بالا بعد زیر پامون خالی میشد  و تا بالای سر تو آب فرو میرفتیم!

الانم دومین پروژه موفق ROV داره تموم میشه. اگه این ROV نبود عمرا مته حفاری نمی تونست از توی فانل رد شه و به بستر برسه چه برسه به اینکه بخواد حفاری بکنه.

محمد قارنگی، شریک سوممون با نیکنام تو شرکت جدیدی که قراره تو کیش ثبت کنیم و احتمالا اسمش سیتک باشه از نجمه تعریف می کرد و میگفت به نظرم خانومت تو تصمیمایی که گرفتین خیلی باهات همراهه! همینجا جا داره از همسر عزیزم بابت همراهیش تو این مسیر نه چندان آسون سالی که گذشت تقدیر و تشکر کنم!

اون مدتی که خونه بابا اینا بودیم دوره سختی بود که البته به نظرم گذروندنش ارزش این تغییر سبک زندگی رو داشت. دوستای جدیدی که پیدا کردیم و نوع رابطه بی تکلفمون باهاشون برامون خوشاینده و مهمونایی که برای خاطر دیدن خودمون و یا خوشگذرونی به شهر جدیدمون میان خیلی دلچسب تر از اونایین که تو تهران بخاطر ناراحت نشدنشون کلی از برنامه های زندگیمونو تعطیل می کردیم.

آرامشم خیلی بیشتر شده و خدای مهربون  رو بابت تمام لذتی که داره بهم میده و این همه آرزویی که برام دست یافتنی کرده قدردان و سپاسگزارم. سال نو مبارک و به امید صد سال به از این سال!



پی نوشت 2:

یه سیب تا به زمین برسه چهل تا چرخ می خوره...

ROV رو آب برد!

به همین سادگی!

نیما و روزبه سوار شناور قندهار شدن که برن پیداش کنن. ببخشید سمرقند!

زنگ زدم به نجمه و مامان و بابا عیدو تبریک گفتم. بهم گفتن پارسال دوست امسال آشنا! سعی کردم خوب باشم و به روم نیارم چقدر ناراحتم. بهشون نگفتم. دلم بیشتر از همه برای نیما میسوزه. براش یه صورت جلسه تنظیم کردم که برگشت امضاشو بگیره ولی روش نمیشه به تهران خبر بده...

الان استاد تقوی از رادیو روم اومد و گفت سمرقند 8 مایل رفته و دست از پا دراز تر داره بر میگرده.

راستی هفت سین گرفتیم. یه بسته سیگار با یه سرباز شطرنج گذاشتم رو میز و بچه ها بسیج شدن تا بقیه سین ها رو گیر بیارن. سیب، سیر، سکه، سی دی،ساعت. قرآن هم نداشتیم جاش انجیل گذاشتیم. کتاب آسمونیه به هرحال. ولی بعد سال تحویل دلم گرفت. بی خونواده صفا نداره تحویل سال.

 

پی نوشت 3:

الان که دارم این پست رو آپلود می کنم یادم افتاد که امسال دعای سال تحویل نخوندم!

یا مقلب القلوب والابصار

یا مدبر اللیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال

آمین